آیا فرمانده شهید لشکر 10 سید الشهدا به آرزویش رسید؟
آرزو داشت خنده دخترش را ببیند و بعد به دوستانش بپیوندد و دست آخر هم همان شد که دلش می خواست.
آرزو داشت خنده دخترش را ببیند و بعد به دوستانش بپیوندد و دست آخر هم همان شد که دلش می خواست.
گردان حضرت قاسم (س) همگی شیطان بودند و نامنظم و هیچ گاه در صبحگاه شرکت نمی کردند اما از بهترین گردان های خط شکن بودند.
هوا که روشن شد رفت، نوروز بود که خبر شهادتش آمد، ... و اما سال ها بعد، در گمنامی در خاک روستایش آرام گرفت.
درست مهدی را نمی شناختم، فقط می دانستم که از خوب های شهر است.
وقتی برگشت خانه، نه تنها در ظاهر که حتی رفتارش هم عوض شده بود و مادر متعجب که چطور در عرض چند ماه پسرش اینقدر تغییر کرده است؟!
صراحت کلامی داشت که حجب چاشنی اش شده بود و همین او را محبوب بچه های گردان کرده بود.
ورزشکاری تمام عیار شده بود و در اوج شهرت بود که نام و نشان را کنار گذاشت و رفت.